*

 

انگشتانم طاقت ندارند 

آنچه می اندیشم سنگینتر است از قلم و جوهردان و خواندن هایِ سرسریِ تو 

 

مرا در قفسه ی کتابهایت دور نینداز 

انگشتانم از بی اعتنایی تاول می زند 

 

مرا تکه پاره کن 

شاید که در بی وزنیِ پایین آمدن 

                               دیگر دردی نباشد 

                               دیگر افسوسی نباشد برای نوشتن آنچه خجالتم می دهد 

 

 

نظرات 9 + ارسال نظر
م هتاب 21 فروردین 1390 ساعت 10:25 ق.ظ

آنچه می اندیشم سنگین تر است از ترازوی نجابت

بله بله

همکنون... 24 فروردین 1390 ساعت 07:06 ب.ظ http://hamaknoon.net

از توی قفسه به دورم نیانداز خوشم اومد قفسه ها برای فراموش کردن کتاب ها هستن..

همکنون... 24 فروردین 1390 ساعت 07:06 ب.ظ http://hamaknoon.net

آپ کردم

فاطیما 26 فروردین 1390 ساعت 01:31 ق.ظ http://www.ngareha.blogfa.com

چقدر احساس در هم تنیده شدند...

همکنون... 28 فروردین 1390 ساعت 04:36 ب.ظ http://hamaknoon.net

من خودم را شگفت زده میکنم

آپم

سیفتال 31 فروردین 1390 ساعت 02:51 ب.ظ http://www.ashkanrad.blogfa.com


مرسی که سر می زنی.
از همکنون هم خوشمان آمد.

سیفتال 31 فروردین 1390 ساعت 02:53 ب.ظ

فکر کردم اسم نوشتت همکنونه دیدم یه چیزیه شبیه ستار.
اصلاح می کنیم:
از ستاره یا بی عنوان خوشمان آمد.

همکنون... 1 اردیبهشت 1390 ساعت 11:39 ق.ظ http://hamaknoon.net

کم کم آپ1م ..

همکنون... 6 اردیبهشت 1390 ساعت 04:47 ب.ظ http://hamaknoon.net

اینجوری آپ کردم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد