دود به سرفه ام می اندازد. معده ی آشوبم خودش را وا می دهد توی کاسه ی توالت.
این زهرماری خوشرنگ با الماس های کوچکِ یخ، با من چه می کند که هربار این پلشتی را تاب می آورم؟
- همچنان که جادوی لبخندِ درخشانِ تو -
چه رنگی هست حالا؟ چرا زهرماری؟ نکنه شبیه منه؟ اخه باد به من می گه خانم زهرمار.
زهرماری که منظورم نوشیدنی های اساسا غیر مجازه! که تشبیه شده به رابطهاز نظر دلچسبی شاید شبیه تو باشه اما لز نظر زهرماری بودنش اصلا
هان رابطه؟ خب زهرماری که خودشم خوبه. رابطه هم خوبه. باور کن خوبه.
آرهزهر ماری و رابطه هر دو اولشون خوبهآخرشو هرچی تلاش میکنم نمی تونم باور کنم
دارم روش فکر میکنم ؟چی بود ؟ها ؟
با هر دوشون مست ؟
ایولخوب گرفتی
پلشتی هم خوبه اصلا کی گفته چی خوبه چی بد؟دلم میخواد همه این خزعبلات رو بالا بیارم تو کاسه توالت
چه رنگی هست حالا؟ چرا زهرماری؟ نکنه شبیه منه؟ اخه باد به من می گه خانم زهرمار.
زهرماری که منظورم نوشیدنی های اساسا غیر مجازه! که تشبیه شده به رابطه
از نظر دلچسبی شاید شبیه تو باشه اما لز نظر زهرماری بودنش اصلا
هان رابطه؟ خب زهرماری که خودشم خوبه. رابطه هم خوبه. باور کن خوبه.
آره
زهر ماری و رابطه هر دو اولشون خوبه
آخرشو هرچی تلاش میکنم نمی تونم باور کنم
دارم روش فکر میکنم ؟
چی بود ؟
ها ؟
با هر دوشون مست ؟
ایول
خوب گرفتی
پلشتی هم خوبه
اصلا کی گفته چی خوبه چی بد؟
دلم میخواد همه این خزعبلات رو بالا بیارم تو کاسه توالت